معنی نمایشنامه ای از ریکاردو باکلی
حل جدول
بامداد آخرین شب
نمایشنامه ای از ریکاردو باکلی
شب آدم پریشان حال
شب آدم پریشان حال
نمایشنامه ای از ریکاردو باکلی
نمایشنامه ای از اسکاروایلد
زن بی اهمیت
نمایشنامه ای از مولیر
تارتوف
نمایشنامه ای از کالیداس
شکونتلا
نمایشنامه ای از لورکا
یرما
سخن بزرگان
دشوارترین کار آن است که وقتی روی زمین یخ زده افتادی، برخیزی و خدا رو شکر کنی.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) نوشته ای که برای بازی کردن در تماشاخانه تحریر شود. هنرپیشگان از روی آن سخن گویند و حرکات خود را طبق آن نوشته تنظیم کنند و آن انواع دارد پیس. یا نمایشنامه سینما. سناریو.
لغت نامه دهخدا
نمایشنامه. [ن ُ /ن ِ / ن َ ی ِ م َ / م ِ] (اِ مرکب) پیس تآتر. (یادداشت مؤلف). نوشته ای که برای بازی کردن در تماشاخانه تحریر شود و هنرپیشگان از روی آن سخن گویند و حرکات خود را برطبق آن نوشته تنظیم کنند و آن انواع دارد. پیس. (فرهنگ فارسی معین).
واژه پیشنهادی
امین امینی
نمایشنامه ای از لومیر
خسیس
نمایشنامه ای از آلبرکامو
کالیگولا
نمایشنامه ای از اوگوبتی
جنایت در جزیره بزها
فرهنگ معین
(نَ یِ مِ) (اِمر.) نوشته ای که برای بازی کردن در تماشاخانه تحریر شود؛ پیس.
معادل ابجد
1020